هیولای دریا . پارت ۱۷

شب که ش چویا رفت سمت اتاقش تا بخوابه ! کخ تو راه پاپا جلو شو گرفت و سنجاقک کرد به دیوار ! چویا خواست با مشت بزنه تو صورتش!که پاپا به اون دستای قویش جلوشو گرفت !!
پاپا : مثل همیشه سعی کردی جلومو بگیری ولی فسقلی این دفعه مثل دفعه های قبل نیست ناکاهارا‌!!!
+فکر کردی دازای حرف منو ول میکنه و تورو می‌چسبه!!! اشتباه کردی این بارم با دفعه های قبل فرقی نداره !!!
پاپا : آخی هویج کوچولومون‌ خیلی عجوله‌ . تازه تو دازای ول کردی و زدی خوردش کردی بعد انتظار داری به حرفت گوش بده !! نه!نه! فسقلی هویجیمون‌ این دفعه بازندست‌ !!!
+تمههه! حتی اگه دازایم به حرفم گوش نده بازم خودش اونقدر عقل داره که گول تورو نخوره‌!!!
پاپا : فعلا مراقب خودت باش چون قرار کلی باهم بازی کنیم از همون بازی های بد 😈
بعد شروع به مار.ک‌ گذاشتن به بدن چویا کرد ! هر بوسه درد ناکش‌ با لبای‌ خوشکش روی بدن ضریف‌ چویا اونو به آتش می کشید!!! خواست لگ بزنه که پاپا، پاشو‌ لگ کرد و چویا ناله خفیفی کرد !!! همون لحظه الکس اومد و مشت گنده ای به صورت پاپا زد و اونو اون ور انداخت‌ !!!
الکس : فکر کردی میتونی تو کشتی من با برده مورد علاقه من این طوری بازی کنی!!!ها!!😏
پاپا : ارباب اون فقط یه ...
الکس : خفه شو ! خفه شو! خفه شو! الان که موافقط کردم پای کثیفتو‌ توی این کشتی بزاری قرار نیست شیطونی کنی !!!!
پاپا : اوه...چشم ...!
الکس : حالا گمشو !!! از جلوی چشمم دور شو مرتیکه بی ریخت !!!
چویا که درد حاکم بدن سفیدش شده بود رو به الکس گفت
+با این که ازت متنفرن ..ولی... ممنونم که منو از دست او عوضی نجات دادی !!
الکس : باید این کارو می کردم !!! نمیخوام وقتی دازای رفت سمت بدنت.!.شاهکارای‌ یه عوضی دیگه رو ببینه‌!!! اون وقت فکر میکنه خیانت کردی!!!😏😂
+تو... اخخ!
الکس : اوا‌ ! چی شد ! اون مار.کا‌ بد جور به بدنت نشستا‌ !!! بهتر زود تر درمانشون کنی معلوم نیست دازای کی میاد سراغت‌ !!!😄
+اوه باشه !!! و دوباره هم ممنونم‌!!!
الکس : خواهش میکنم ولی یادت نره تو شخصا واسه دازایی!
دیدگاه ها (۱۸)

نظر سنجیییب!!!!

من غششش🤤این دوتا برادررر!!!🙃🙂🙃🙂

:)))))))

هیولای دریا . پارت ۱۶

HENTAI :: SUKUKU

گل قرمز و اسلحهپارت دوماز زبان راوی: چند ساعت گذشته بود که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط